برای مشاهادۀ متن کامل زندگی نامه و فرازی از وصیت نامه به ادامۀ مطلب مراجعه فرمایید.



ادامه مطلب

تولد:1335/9/6

شهادت:1361/4/21

محل شهادت:شلمچه

وصیت نامه : الحمدلله الذی هدانا لهذا ما رکنالنهندی اولا ان هداناالله
ستایش خدای را که ما را بر این مقام راهنمایی کرد که اگر هدایت ولطف الهی نبود ما به خود در این مقام راه نمی یافتیم
الان که سعادت نصیب این بنده گنهکار وسیه روی خدا شده است که در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشیم
تنها حرفی که به عنوان آخرین کلمات برخاسته ازفکراین عبد کوچک خدا سرچشمه می گیرد برروی کاغذ می آورم تا
بلکه آنان که برای درهم کوفتن برخاسته اند بفهمند که الهامات امام خمینی این قائد بزرگوار عاشقانی ساخته که هیچ سر از
پا نمی شناسند که از زمان درک خوب از بد هدفشان ایثار و جانفشانی برای برپایی ودوام اسلام وحکومت جهانی
مهدی)عج(می باشد. ودراین راه ترس از مرگ ندارند که معتقدند اگر کشته شوند پیروزند واگر بکشند پیروز لهذا بی باکانه
بربساط ستم یا به کفر می تازند وکاخهای ظلم رابرظالمان جهان فرو خواهند کوفت و زمینه ظهور آقا ومولایمان امام زمان
)عج( را آماده میکنندتا او جهان را از ظلم وغارتگری پاک سازد .

 

برای مشاهدۀ متن کامل وصیت نامه به ادامۀ مطلب مراجعه فرمایید.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 17 خرداد 1395برچسب:شهید محمدرضاریاحی سامانی,زندگی نامۀ شهید محمدرضاریاحی سامانی,وصیت نامۀشهید محمدرضاریاحی سامانی, | 11:33 قبل از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

شهيد قربانعلي عرب فرزند مرحوم محمد ابراهيم در سال 1336
در يكي از دهات تابع شهر كرد بنام ماركده در خانواده اي
كشاورز و مستضعف به دنيا آمد و در سن 6 سالگي پدر
خود را از دست داد و در سال 1343 مشغول به تحصيل شد وي به علت فوت پدر و نداشتن سرپرستي خانواده با
مادرش به اصفهان هجرت كردند و با ديگر برادرانش كوشش نمودند كه ايشان درس بخواند وي نامبرده به دو
علت ادامة تحصيل نداد يكي به علت فقر مالي و ديگر تحقير نمودن ايشان در فرهنگ ملعون شاهنشاهي سبب
شد كه ايشان تحصيلات را ترك و به شغل درب و پنجره ساز روي آوردند كه حقوق و درآمدشان خيلي ناچيز
بود و در همان موقع به فكر فقرا و مستمندان و يتيمان بود ، براي آنها لباس مي خريد و از آنها تفقد و دلجويي
مي نمود و خدمت سربازي خويش را به مدت دو سال انجام داد و انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني شروع
شد.

 

برای مشاهدۀ متن کامل به ادامۀ مطلب مراجعه کنید.



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 14 خرداد 1395برچسب:شهید قربانعلی عرب,زندگی نامه ی شهید قربانعلی عرب,وصیتنامه ی شهید قربانعلی عرب, | 10:52 قبل از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

زندگی نامه شهيد محمد علی جهان آرا

تولد و كودكی به سال 1333 در خانواده‌ای مستضعف، مسلمان، متعهد و دردكشیده در خرمشهر متولد شد. پایبندی خانواده او (بویژه پدرش) به اسلام عزیز باعث گردید كه از همان كودكی عشق به خدا و خاندان عصمت و طهارت(ع) در جان و قلب محمد ریشه دواند. از همین ایام وی تحت نظر پدر بزرگوارش به فراگیری قرآن مجید پرداخت. فعالیتهای سیاسی – مذهبی فعالیتهای سیاسی – مذهبی شهید جهان‌آرا از شركت در جلسات مسجد امام صادق(ع) خرمشهر شروع شد. واز همان زمان مبارزه جدی او علیه طاغوت آغاز شد. در سال 1348 – در سن 15 سالگی – تحت تاثیر جنبش اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همراه عده‌ای از دوستان فعال مسجدی‌اش وارد مبارزات سیاسی شد. ابتدا به برپایی جلسات تدریس و تفسیر قرآن در مساجد پرداخت؛ ضمن آنكه در مبارزات انجمنهای اسلامی دانش‌آموزان نیز شركتی فعال داشت. در اواخر سال 1349 همراه برادرش به عضویت گروه مخفی حزب‌الله خرمشهر درآمد. افراد این گروه با هم میثاقی را نوشته و امضاء كردند و در آن متعهد شدند كه تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) تا براندازی رژیم منفور پهلوی از هیچ كوششی دریغ نكرده و از جان و مال خویش برای تحقق این امر مضایقه نكنند.

 

برای مشاهدۀ متن کامل به ادامۀ مطلب مراجعه کنید.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 4 خرداد 1395برچسب:زندگینامه شهیدمحمدجهان آرا,وصیت نامه محمد جهان آرا, | 10:49 قبل از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

تولد : 5 خرداد 1316 شهر سامان

شهادت: 8 مهر 1359 شهر آبادان

فرازی از زندگی نامه:
شهید نصرت الله ذبیحی سامانی در پنجم خردادماه سال 1316 در شهر سامان به دنیا آمد. دوران کودکی و
تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رسانید و در سال 1331 تا سال 1333 در یکی از دبیرستان های
شهرکرد و سپس در شهر نجف آباد ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. سپس به استخدام
آموزش و پرورش درآمد و با شرکت در کنکور سراسری در رشته شیمی وارد دانشگاه شد. ایشان با اخذ مدرک
کارشناسی شیمی مشغول تدریس شده و در هشتم مهرماه سال 1359 در ساختمان اداره آموزش و پرورش شهر
آبادان بر اثر اثابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازی از وصیت نامه:
... چنانچه سعادت شهادت یافتم وصیت می کنم که وارثی ندارم و آنچه اندوخته دارم به کمک مسئولان
جمهوری اسلامی ایران ، دبستانی در زادگاهم احداث نموده تا بعد از شهادت من مورد استفاده همشهریان
عزیزم قرار گرفته و این بنیاد عام المنفعه باقی ماند



تاريخ : چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395برچسب:شهید ذبحی سامانی,شهید نصرت الله ذبیحی سامانی,, | 11:30 قبل از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

بسم رب الشهداء و الصدیقین
مقام معظم رهبری : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
معلم سرافراز شهید سهراب شریعتی سامانی :
تولد : 1 دی 1344 شهر سامان
شهادت: 25 دی 1365 جبهه شلمچه
فرازی از زندگی نامه:
شهید سهراب شریعتی سامانی در یکم دی ماه سال 1344در شهر سامان چشم به جهان گشود. دوران تحصیل
را تا سطح متوسطه پشت سر نهاده و در اوایل شکل گیری انقلاب اسلامی در صفوف مردم حضور چشمگیر
داشت. وی همراه یاوران شهیدش در تبلیغات و نشر فرهنگ اسلامی در حد توانی که داشت همکاری می کرد.
ایشان هفت بار به جبهه اعزام شدند؛ در این دوران در رشته دینی و عربی در تربیت معلم شهید رجائی شهرکرد
قبول شدند که بعد از گذراندن سال اول ، شوق دیدار یار او را دوباره به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل
فراخواند تا اینکه در بیست و پنجم دی ماه سال 1344در عملیات کربلای 1 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازی از وصیت نامه:
... از جوانان حزب الله تقاضا دارم جلو فساد و منکرات را گرفته و با این جرثومه به شدت مبارزه کنند و دیگر
اینکه دست به دامن ائمه معصومین بشوید و دست از دامن این خاندان پاک برندارید. موقعیت حساس است و
همه ی ما مسئولیم ؛ دیگر خود دانید؛ از امت حزب الله می خواهم اگر راه کربلا باز شد سلام مرا به امام حسین
علیه السلام برسانید.



تاريخ : دو شنبه 20 ارديبهشت 1395برچسب:, | 7:19 بعد از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

خداداد در دهم خرداد ماه سال 1333 به عرصه وجود گام نهاد.
دوران طفولیت را به سرپرستی پدری کشاورز و زحمتکش و مادری دلسوز و مهربان آغاز نمود.
دوره ی متوسطه را در زادگاه خود به اتمام رساند و موفق به اخذ مدرک دیپلم هنرستان در رشته آب و خاک گردید.
در اوایل دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران فعالیت چشمگیری در سطح منطقه سامان داشت.
در بیستم مهر ماه سال 1360 به جبهه اعزام شد و در هفدهم اسفندماه سال 1362 در جزیره مجنون به درجه ر فیع شهادت نائل آمد.

 

برای مشاهدۀ متن وصیتنامه به ادامۀ مطلب مراجعه کنید.



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 18 ارديبهشت 1395برچسب:خدادمسیبی,وصیتنامه شهیدخدادمسیبی سامانی,زندگی نامه ی شهید خدادمسیبی سامانی,شهدای سامان, | 10:13 قبل از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگی نامه فرماندار مکتبی شهید امامقلی جعفرزاده سامانی :
تولد : بهمن 1324سامان
شهادت: 1 دی 1360 مشهد مقدس
شهید امامقلی جعفرزاده سامانی در بهمن ماه سال 1324درشهر سامان زادگاه عمان ودهقان سامانی از شعرای به نام
ایران؛ یکی از شهرهای استان چهارمحال وبختیاری ، در یک خانواده مستضعف به دنیا آمد. تنها فرزند این خانواده
بود ،او را نذر امام رضا)ع( کردند و مدت هفت سال لباس سفید به او پوشاندند و کفنپوش امام رضایش ساختند . به
اندازه موهای سرش سکه به حرم امام حسین علیهالسلام ریختند .پدر و مادر متدین او از همان اول پیوندش را با ائمه
طاهرین)ع( مستحکم ساختند. به لحاظ همین امر بود که لحظهای از یاد آنان غافل نمیشد و همه کارهایش درجهت
وخواست ائمه اطهار)ع(بود. تحصیلات ابتدائی خود رادر سامان به پایان رسانید و بعد ازبه دلیل فراهم نبودن شرایط
ادامه تحصیل درسامان تحصیلات متوسطه خویش را در دبیرستان ادب اصفهان تمام کرد . در سن 17سالگی پدرش
را از دست داد و با مادر پیرش زندگی میکرد . در سال 1341وارد صحنه سیاست شد و مشغول کارهای زیرزمینی
که بوسیله روحانیت مبارز رهبری می شد، گردید و به پخش اعلامیه و نوارهای امام و رساله امام پرداخت . ایشان در
سال 1345به خدمت سربازی اعزام گردید و در دوران سربازی خود سپاهی دانش ممتاز بود. دوستان هم دوره اش
میگویند ،در سال 1346عکس امام)ره( را به آنها نشان می دهد و می گوید: روزی این زعیم عالیقدر حکومت
اسلامی را پیاده خواهد کرد. در سال 1347 واردکارخانه ذوب آهن اصفهان گردید و بعد از دیدن دوره یکساله فنی
مشغول بکار شد . در شهریور سال 1347ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر و دو پسر است .در سال 1347
برای دیدن دوره یکساله ازطرف کارخانه ذوب آهن اصفهان عازم شوروی شد ولی به علت برخورداری از استعداد
ونبوغ زیاد، این دوره را در مدت هفت ماه و نیم تمام کرد و به کشور بازگشت . در این مدت که در شوروی اقامت
داشت تمام موازین شرعی را اجرا میکردوقرارگرفتن در محیط فاسد وغیراسلامی کوچکترین خللی در ایمان
واراده او ایجاد نکرد. بعد از بازگشت از شوروی فعالیتهای خویش را دوباره از سرگرفت وبا مبارزان منطقه
چهارمحال واصفهان مانند برادران؛ صلواتی، پرورش، آیتا... طاهری، حجهالاسلام میرزائی امام جمعه زرین شهر و
شهدائی چون ترکی ، فولادی و... ارتباط تنگاتنگ داشت. در آن خفقان رژیم دیکتاتوری پهلوی، به ایجاد
نمایشگاهای کتاب در فولادشهر، شهرکرد، سامان همت گماشت و همچنین در سایر شهرستانها نمایشگاههای
2
کتاب بسیاری تشکیل داد. اودراین نمایشگاهها به روشنگری افکار تودههای مردم می پرداختند و به کارهای
تشکیلاتی اهمیت بسیار میداد .
به همین جهت همراه با سایر برادران مکتبی و مبارز نسبت به تشکیل جلساتی چند در فولادشهر همت گماشت.
شهری که به دلیل رواج فرهنگ فاسد طاغوتی از معنویت در آن اثری نبود .اوبارها هزاران اعلامیه حضرت امام)ره(
را مخفیانه و با چابکی ، زیرکی و بدون ترس از عوامل ساواک به داخل کارخانه ذوب آهن اصفهان میبرد و پخش
میکرد. در چهلمین روز شهادت حاجآقا مصطفی خمینی، در حالی که در مسجد سید اصفهان سخنرانی میکرد،
دستگیر شد. در زمان پیروزی انقلاب زحمات زیادی کشید و بارها خطر راازسر گذراند اما به شهادت نرسید. ا و
تمام مال و جان خویش را فدای مکتب اسلامی ساخته بود. لحظهای از یاد خانوادههای زندانی، تبعیدی و
خانوادههای بیسرپرست و مستضعف غافل نمیشد و با انجمن مددکاران و صندوق قرضالحسنه اصفهان همکاری
داشت. وقتی که نماز میخواند با تمام وجودش به یاد خدا بود و با تمامی وجودش دعای کمیل میخواند و اشک
میریخت. به معنای واقعی کلمه مقلد امام)ره( و معتقد به ولایت فقیه بود . به امام )ره(عشق میورزید و او را الگوی
خویش قرار داده بود . در زمان پیروزی انقلاب به همراه دیگر برادران مبارز کارخانه ذوبآهن را به اعتصاب
کشاندند. وی دارای بینش سیاسی قوی بود و هیچگاه در مسائلی که در مملکت بوجود میآمد اشتباه نمیکرد .
دراول انقلاب که حجم زیادی ازحملات ناجوانمردانه ی منافقین وملی گراهای دروغین متوجه آیت ا... مظلوم دکتر
بهشتی وسایرشخصیتهای انقلابی بود؛ایشان به آنها عشق میورزید و میگفت: روزی شهید بهشتی و حقانیت حزب
جمهوری بر مردم ثابت میگردد. توصیه میکرد که از روحانیت مبارز دفاع کنید. به مال دنیا دل نبندید که شما را
گرفتار میکند. همیشه شهادت را از خدا آرزو میکرد و در قبال خون شهداء احساس تعهد میکرد . مرتب قیامت
را یادآوری میکرد و به آقای رجائی ، رفسنجانی، خامنهای و همراهان علاقه بخصوصی داشت و میگفت: که اینها
بازوان امام هستند، بعد از پیروزی انقلاب به سمت مدیریت انتظامات شهر صنعتی فولاد شهر انتخاب گردید و در این
پست خدمات شایانی کرد . مدت هشت ماه در این پست خدمت نمود و بعد به جهاد سازندگی شهرکرد آمد و در
مدت ده ماه در این شغل خدمت کرد و بعد به علت حساسیت منطقه به انتظامات بازگشت . بعد وارد سپاه پاسداران
شدودر قسمت اطلاعات مشغول خدمت گردید . بعد از آن مسئول اداره حراست کارخانه ذوبآهن اصفهان شد و
مدتی هم در این قسمت خدمت کرد .او در بیست و نهم مهرماه 1360به سمت فرماندار شهرکرد انتخاب شد. در
تاریخ یکم دیماه سال 1360 وقتی که به اتفاق همراهانش از بازدید جبههها برمیگشت تصمیم میگیرند به حرم امام
رضا)ع( بروند و زیارت کنند . پس از زیارت معشوق و کمی استراحت در شهر مشهد موقع خروج از اقامتگاه خود
مورد شناسائی قرار میگیرند و به دست منافقین جنایتکار به درجه شهادت تابه آرزوی خود برسد .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (



تاريخ : چهار شنبه 15 ارديبهشت 1395برچسب:شهید,شهدا,شهیدان شهرسامان,شهیدامامقلی جعفرزاده سامانی,شهدای سامان, | 4:32 بعد از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

بسم رب الشهداء و الصدیقین
گذری بر زندگی سرلشکر شهید قدرت الله ذالک زاده :
شهید قدرت اله ذالک زاده در سال 1330 در سامان که آنروزها کوره دهی بیش نبود متولد گشت و با به
دنیا آمدنش شور و شوقی در دل خانواده خصوصاً پدر و مادرش که بعد از مدتها صاحب فرزندی شده بودند
به وجود آمد پدر شهید که هم اکنون یکی از مجروحین جنگی است و در امر تربیت و اشنا نبودن فرزندش
با قوانین حیات بخش اسلام تا آنجا که می توانست سعی و کوشش می کرد و دمی از این کارها غافل نمی
شد ایشان معتقد بود یک مسلمان نباید فقط مسلمان شناسنامه ای باشد باید اعمال و کردارش و تمام
خصوصیت یک فرد زرنگ و بوی اسلامیت داشته باشد و همبشه انبیاء و امامان را الگوی فرزند خود قرار می
داد مادر شهید که خود مسلمان و خداجوست در این راه نیز توانست خیلی موثر واقع شود و با چنین جوی
شهید تا 9 سالگی رشد نمود و بعد از ان زندگی دوم او شروع می شد آشنائی با اجتماع و مردم در آن
اجتماع زندگی می کنید همانطور که شهید رشد می کرد درد و فقیری که در میان مردم وجود داشت بهتر
برای او نمایانگر می شد چون در آن هنگام سامان محیطی بود بسیار کوچک و اکثر به اتفاق مردم آن از راه
کشاورزی امرار معاش می کردنداین فقر به طور واضع تری نمایان بود و همین امر سبب شده بود که شهید
از همان هنگام از رژیم فاسد و ضد انقلابی شاه کینه عجیبی به دل بگیرد بعد از اتمام دوره ابتدایی و وارد
شدن به دوره دبیرستان حقایق اجتماع را بهتر توانست درک کند او که وقایع خرداد ماه 42و تبعید امام را
شنیده بود که بعد از تحقیق کردن درباره زندگی امام به این حقیقت پی برد که تنها همین قائد بزرگ یعنی
امام خمینی خواهد توانست که ایران را از این منجلاب که رهبران فاسد و قوانین نجات بخش اسلام برپا
دارد از آن به بعد تا انجا که می توانست در افشای رژیم منحوس پهلوی و جناحان و خیانتهای که این
خاندان بر امت ایران روا داشته بودند کوشش می کرد و اگر نتوانست صحبت هایش را در اجتماع بیان کند
ولی همین افتخار برای او بس که خانواده خود و اقوام و آشنایان را تا مقدار زیادی روشن نمود و این شهید
بود که برای اولین بار را با امام و اهداف والای او آشنا گردانید شهید پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت
و همراه با انبوه مشکلات که اگر بخواهیم مشکلات این دوره از زندگی شهید را بازگو کنیم از طاقت این
برنامه خارج و در این چند سطر نمی گنجد در سال 1348 وارد خدمت سربازی شد چون از همان اوایل
عاشق پرواز کردن در آسمان نیلگون کشور بود به خدمت نیروی هوایی در آمد و این عشق و علاقه را با ورود
به پایگاه وحدتی دزفول کامل نمود چون جو حاکم بر ارتش در ان زمان با اختناق شدید و فشار همراه بود و
صدای آزادیخواهی به شدت سرکوب می شد و نیز تا قبل از این که انقلاب
0
خداگونه مان به پیروزی برسد و ندای الله اکبر شعارمان گردد در محیط ارتش سکوت اخنیار نموده اما نه
سکوت مطلق چون در خارج از پایگاه هر زمان پیش می آمد ما را مظالم و مفاسد دوران شاه آشنا گردانیده و
از خصوصیات پیامبر گونه رهبر انقلاب برایمان می گفت، و می گفت با شروع سال 0331 که انقلاب اسلامی
داشت شکل می گرفت و تظاهرات گسترده در سراسر ایران انجام می شد و تمام قشرهای ملت با وحدت و با
یک رهبر می خواستند که نظام پوسیده و سراسر ظلمت شاهنشاهی را از بیخ و بن بر کنند و حکومتی
اسلامی را جایگزین حکومت شاهنشاهی و یزیدی گردانند این تظاهرات و قیام کم کم به داخل پاسگاه نیز
کشیده شد و افراد ارتشی که سالیان دراز و خان جنرالهای آمریکائی شاه را به اجبار شنیده بود همدوش
ملت مسلمان ایران بپا خواسته که برای سرنگون کردن رژیم فعالانه شرکت نمودند همانطور که همگی اطلاع
دارید از میان ارتشیان این هماوان غیور ما بودند که برای اولین بار با ملت همبستگی اعلام داشتند هما
شهید ما نیز در دوران انقلاب شرکت فعال داشت با این که نظامی بود بدون هراس از دستگاههای اطلاعات و
جاسوسی شاه به ترتیب دادن تظاهرات و راهپیمائها در پایگاه می پرداختند شهید که از سالیان قبل منتظر
چنین لحظاتی بود و همواره برای تحقیق انقلاب اسلامی از جان و هستی مایه گذاشته بود تمام این خطرات
را به جان می خرید و هیچکدام از این مانعها باعث نشده که او راهی را که در پیش گرفته است ناتمام گذارد
در آخرین روزهای عمر رژیم شاه تظاهرات بزرگی را در پایگاه تربیت داده و توسط عمال شاه شدیداً مضروب
گشت تا این که به یاری خدا و همت ملت مسلمان انقلاب اسلامیان به ثمر رسید بعد از انقلاب در کمیته
پایگاه فعالیت خود را شروع کرد و در این جنگ و حمله مزدوران عراقی به سرزمین اسلامیان شهید با تمام
وجود هستی خود را برای پرواز در آوردن هواپیماها کوشش نمود کوشش و تلاش این چنین این فرزندان از
جان گذشته است که بتعث می شود ما و شما یا خیل آسوده زیر این آسمان زندگی کنیم و شب سر بالین
گذاشته و صبح با آسودگی خاطر دیده بگمائیم بعد گذشت 10ماه و پشت سر گذاشتن خطرات بسیاری که
جان شهید را تهدید می کرد سرانجام در 4دی ماه بر اثر بمباران موشکی مزدوران عراقی شهادت را که
فقط بندگان صالح خداوند می توانند نسیب خود کنند نسیب خود کرد دفتر زندگی شهیدی دیگر را از تبار
حسنیان که در سطر سطر نگاشته شده بود برای همیشه بسته شد و سرباز رشیدی دیگر از سربازان امام
زمان به لقاء الله پیوست جمله ای از شهید به یاد دارم که در آخرین سفرش به اینجا به دفعات تکرار می کرد
او می گفت ما ارتشیان ایران همگی سرباز امام زمان هستیم.و شهادت ارثی است که از امامان به ما رسیده
یاد تمامی شهیدان گرانی باد و راهشان پر رهرو و مستدام » هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق « است
باد .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (



تاريخ : دو شنبه 13 ارديبهشت 1395برچسب:, | 7:4 بعد از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |

بسم رب الشهداء و الصدیقین
گذری بر زندگی سردار شهید احمد کبیری سامانی :
تولد : بهمن 1334
شهادت: 2 فروردین 1361
در بهمن ماه 1334 در یکی از شهرهای استان چهارمحال بختیاری به نام سامان ودر خانواده ای متدین و مستضعف
دیده به جهان گشود. پس از طی دوران کودکی با علاقه ای خاص وارد دبستان دهقان سامانی شد. دوره تحصیلات
ابتدایی وراهنمایی را با موفقیت به پایان رساند وخود را برای دبیرستان آماده می کرد که در مهرماه 4334 مادرش را
از دست داد،این حادثه اثری عمیق بر او نهاد .روزها به سرعت می گذشت و شهید سه سال پایان تحصیل خود را در
تهران گذرانید. در تابستان ها برای فراهم نمودن کمک هزینه تحصیلی در رشته برق کاری به کار می پرداخت
.وقتی انقلاب پرشکوه اسلامی به رهبری خمینی بت شکن در سال 1357به اوج خود رسید ، احمد بی درنگ به
صف مبارزان پیوست.اودر این دوران سهم به سزایی ایفا نمود. با باز شدن مدارس تظاهرات و اعتصابات شدت می
گرفت و او تمام اوقاتش را در فعالیت بر علیه رژیم به سر می برد . در شب حمله به نیروی هوایی از طرف مزدوران
گاردشاهنشاهی، به کمک برادران نیروی هوایی شتافت و در درگیری های 22 بهمن نقش مهمی به عهده داشت. با
پیروزی انقلاب اسلامی تحصیلات خود را ادامه و در رشته اقتصاد دیپلم گرفت. با اخذ دیپلم به سامان بازگشته و با
تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد و با گذراندن دوره های مختلف آموزشی در تهران در
واحد آموزش سپاه خدمت خود را شروع نمود .
احمد کبیری، از تبار هابیل، ابراهیم)ع(، موسی)ع( و محمد )ص( و حسین )ع(بود و حسین گونه در کربلای ایران
زمین در عاشورای دوم فروردین 4334 لبیک گویان به دیار حسین شتافت و در حمله فتح المبین بلندترین قله
انسانیت را پیموده و شربت گوارای شهادت را نوشید .
2
وصیتنامه:
بسماللهالرحمنالرحيم
اني وجهت وجهي للذي فطرالسموات والارض حنيفا و ما انا منالمشركين. سوره انعام آيه 87
من با ايمان خالص روي به سوي خدائي آوردم كه آفريننده آسمانها و زمين است و من هرگز با )عقيده جاهلانه( مشركان
موافق نخواهم بود .
سپاس و ستایش خداوندی را که آسمانها و زمین را آفرید. سپاس و ستایش خدایی را که تمام موجودات عالم و
همه ی انسانها را آفرید و برای راهنمائی انسان و هدایت او به راه راست پیامبران را فرستاد . سپاس خدا را که همه ی
ما را مسلمان قرار داد و در این برهه از زمان این چنین رهبری و انقلابی نصیبمان کرد. و این همه نعمت فراوان بر ما
ارزانی داشت .
خدایا مرا ببخش و عفو کن که نتوانستم بنده صالحی باشم و شکر این همه نعمت فراوان را به جا آورم و انسان باشم.
از تو خواهانم مرا عفو کنی و از عذاب آخرت نجاتم دهی. خدایا میدانم لیاقت و شایستگی شهادت را ندارم اما از
تو می خواهم این مقام عظیم و بزرگ را نصیب من کنی .
حدود یکسال و چندماه است که دست ابرقدرتها به ویژه امریکای جنایتکار از آستین صدام کافر بیرون آمده و
همگی به اسلام عزیز و انقلاب اسلامی حمله کرده و میخواهند این انقلاب را نابود کنند. زیرا آن را بزرگترین خطر
برای خود میبینند. بر همه مسلمین و به خصوص ملت مسلمان ایران است که کمک کنند و جلو این قدرتها بایستند.
امروز همه ما مسئولیتی بس سنگین داریم . مسئولیت شناخت صحیح و درست اسلام و حفظ و گسترش آن در جهان
و مقاومت سرسختانه در مقابل ابرقدرتها و وابستههای آنان .
همه ملت باید این حسین زمان، امام امت، خمینی بتشکن را یاری کنند. تا انشاالله زمینه حکومت حضرت مهدی
)عج( را فراهم آورند . از ملت مسلمان میخواهم همیشه وحدت و انسجام خود را نگهدارند و با قدرت و توکل بر
خداوند یکتا، به پیش روند . از هیچ قدرتی جز خداوند نترسند. فقط اسلام را عمل کنند، اسلام امانتی است و به
دست ما سپرده شده. باید آن را بشناسیم و به دیگران نیز بشناسانیم . امروز صدور انقلاب جز گسترش و شناساندن
اسلام چیز دیگری نیست، امام امت که این همه تأکید دارند انقلاب صادر شود این است که اسلام در سراسر عالم
شناسانده شود. و همه با برنامههای انسانساز اسلام آشنا شوند. زیرا اسلام همه چیز دارد. و خداوند آن را کامل کرده
تا انسانها با عمل به آن، به هدف واقعی که همان خداست برسند .
همچنین از ملت مسلمان می خواهم به روحانیت احترام بگذارند و مثل همیشه آنان را یاری کنند. زیرا اگر روحانیون
نبودند اسلام تا این اندازه پیشرفت نکرده بود و ما هنوز به این انقلاب نرسیده بودیم. و دولت و مجلس شورای
3
اسلامی و ارگانهای انقلابی و همه قوای نظامی را کمک کنند و پشتیبانی کنند. از پدر عزیزم میخواهم که مرا
ببخشد . چون فرزند لایق برای وی نبودم. و حق فرزندی را به جا نیاوردم. پدرجان فقط به فرمان امام عزیز فرمانده
کل قوا و این رهبر شکستناپذیر و بیداردل میجنگم . فرمان او فرمان امام زمان )عج( ،فرمان رسول خدا و فرمان
خداوند است. همه ی این رزمندگان از پیر و جوان و نوجوان به فرمان او به جبهه میآیند. و به عشق خدا و
شهیدشدن خود را در این همه مشکلات و دشواریها میاندازند. پدر از شما می خواهم بعد از کشتهشدنم برایم گریه
نکنید. زیرا دشمن شاد میشود . و برای اسلام و انقلاب اسلامی تا آنجائی که میتوانید تلاش کنید. از برادر عزیزم نیز
میخواهم در سپاه با استقامت و پایداری ؛ تلاش کنند. برادر جان از تو التماس دعا دارم و انشاالله اگر در مورد تو
خطایی کردهام ببخشید .
از همه برادران پاسدار ،این جان برکفان عزیز و رهروان حسینی نیز میخواهم همانطور که امام فرمودند؛ قدر خود را
بدانند و واقعاً از اسلام و مسلمین پاسداری کنند. قدرتهای شیطانی، پاسداران را دشمن بزرگ میدانند و محرومان
و ستمدیدگان و مستضعفین به سپاه و ملت ایران چشم امید دوختهاند، تا آن را از یوغ استعمار و استثمار و بردگی
بیرون آورند.همه پیروز و موفق و موید باشید.از برادر عزیزم میخواهم مقدار پولی را که همراه دارم به حساب
جنگزدگان بگذارد و همینطور یک دستگاه رادیوضبط است که آن را به هرجا صلاح دیدند بدهندخدا گناهان
همه را ببخشد و حاجات و آرزوهای همه را برآورده کند.
برادران و دوستان عزيز خدا نگهدار شما
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (



تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1395برچسب:شهدا,وصیتنامه,زدیگی نامه شهداشهرستان سامان,شهید احمد کبیری سامانی, | 5:33 بعد از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد